Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-27@17:10:18 GMT

سرنوشت نامه‌هایی که به ضریح امام رضا(ع) می‌رسند

تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۷۱۴۷۷

سرنوشت نامه‌هایی که به ضریح امام رضا(ع) می‌رسند

روزنامه جام‌ جم نوشت: نامه‌ها، اینجا نشانه امیدند، نشانه‌ای از یک آرزو، یک اتصال قطع ناشدنی، یک رویای نزدیک، یک اعتقاد محکم. همین است که خیلی‌هایشان شده‌اند آرزو، مثل آرزوی بنیای هفت ساله که با دست خط کودکانه‌اش از امام رضا(ع) یک عروسک بزرگ خواسته و امیررضای ۱۱ ساله که دلش یک دوچرخه خواسته درست مثل دوچرخه دوستش فرزاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مثل آرزوی مریم از تهران که از آقا شفای برادر بیمارش را خواسته.

«کاغذ سفید نامه، خط به خط پر از پیام است؛ جان داده به حروفی که به هم چسبیده‌اند و شده‌اند کلمه. کلمه‌هایی که شده‌اند جمله: «آقا جان سلام!» شده‌اند: «یا غریب‌الغریا مشکلم را حل کن!» کاغذ سفید نامه پر از یادگار است، جان داده به اسم‌ها به سلوا، مهدی، پریسا، رعنا، مرضیه، احسان، مژگان و مهرداد؛ آدم‌هایی که اسم‌شان را یک گوشه این کاغذ نوشته‌اند به یادگار، کوچک با یک امضا از سر ارادت و شرمندگی. کاغذ سفید نامه، همان سند است، جان داده به عددها، ماه‌ها، روزها، سال‌ها، به زمستان‌های سرد، تابستان‌های گرم، به خیابان‌های شلوغ، شهرهای دور. شده نجواهای «لیلا باجی» از روستای پاکچین شهرستان هریس، لیلا باجی که سواد نداشته، خودش نامه ننوشته، حرف‌هایش را یکی‌یکی گفته و فریبا دختر همسایه برایش نوشته که: «آقا جان سلام. خیلی دلم زیارتت را می‌خواهد. مدام از تلویزیون ضریحت را می‌بینم. آقا جان زیارتت را قسمتم کن! من را هم بطلب تا عمرم به دنیاست دستم به ضریحت برسد.» نامه لیلا باجی را یکی از اهالی روستا با خودش آورده تا مشهد، انداخته در دل ضریح. نامه حالا اینجاست، بین هزاران هزار نامه دیگر، نامه‌هایی که مخاطب‌شان یکی است؛ آقا امام رضا(ع)، امام رئوف، شاهِ خراسان.

یک سلام از راه دور

در مشهد همه راه‌ها به یک گنبد طلایی رنگ می‌رسند، به یک حرم بزرگ، به یک حیاط باصفا، به کبوترهای جلدی که خیال پریدن ندارند. در مشهد، هنوز هم خیلی‌ها روزشان را با «سلام» شروع می‌کنند، رو به گنبدی که حالا شاید بین ساختمان‌های زشت و بی‌قواره‌ای که دور تا دور حرم قد کشیده‌اند، گم شده باشد اما جایش روی دل دوستدارانش پیداست، آدم‌ها به گواه همین نشانه رو می‌کنند به سمت حرم و از آقا برای شروع روزشان رخصت می‌خواهند.

این سلام خیلی وقت‌ها هم از راه دور می‌رسد، سلامی که می‌آید و می‌نشیند روی تن کاغذ، از تهران، اصفهان، اهواز، زاهدان، اردبیل و صدها شهر دیگر کشورمان حتی از جاهای دورتر از عراق، پاکستان و سوریه. روایت نامه‌هایی که کنار بقیه نذورات، یکی‌یکی در دل ضریح جاخوش می‌کنند، همین است. نامه‌هایی پر از نشانه، پر از حرف، بلند یا کوتاه، حکایتی خواندنی از ارادت آدم‌ها به امام هشتم، ارادتی که سن و سال نمی‌شناسد و زن و مرد ندارد. بعضی‌ها مثل لیلا باجی ابتدای گزارش در ۶۵ سالگی وقتی حتی نوشتن بلد نیستند، نامه می‌دهند به امام رضا(ع)، بعضی‌ها هم می‌شوند یکی مثل فاطمه بلباسی، دختر ۱۱ ساله شهید مدافع حرم محمد بلباسی که برای آقا از حرف‌های دلش می‌نویسد، حرف‌هایی که حتما نخوانده هم رسیده‌اند دست آن کسی که باید: «سلام آقای خوبم، اولین باری که حرمت آمدم یادم نیست ولی آخرین باری که با پدرم به زیارتت آمدم خوب یادم است، تو حیاط حرم کنار حوض با بابایی و داداشی‌هام آب‌بازی می‌کردیم، بابام داداش مهدی رو روی دستش می‌گذاشت و ما رو می‌برد پیش کبوترها تا براشون دونه بریزیم. هفته پیش اومدیم به زیارت شما اما نمی‌دونم بابام پیش شماست یا نه؟ آخه بابام رفته بود برای دفاع از حرم عمه جان شما. الان که دارم این نامه رو می‌نویسم پدرم شهید شده اونم یه شهید جاویدالاثر ... آقاجانم من و داداشام و آبجی زینبم یه خداحافظی از دنیا طلب داریم. می‌دونم یه روز بابام برمی‌گرده، اما شاید با اون قد رشیدش برنگرده شاید اون چشاشو دیگه نبینیم. اما برمی‌گرده، خوشحالم. خوشحالم منم مثل عمه جان شما رقیه خانم فرزند شهیدم، این بار که به حرمت اومدم حس کردم که دستت روی سرمه حس کردم مهمون ویژه شما هستم. فرزند کوچک شما فاطمه بلباسی.»

نامه‌ای که حتما خوانده شده، فرقی هم نمی‌کند چندمین نامه بوده باشد خطاب به امام خوبی‌ها؟! چندمین نامه‌ای که نوشته شده در طول تمام ۱۲۰۰ سال گذشته‌ای که این وجود عزیز اینجا بوده، در دل همین خاک متبرک؟! چندمین عریضه و دلنوشته‌ای که درست مثل این نامه، زیر نور سبز رنگ پاشیده شده به ضریح، سُرخورده و رسیده روی زمین، با هدف باز شدن، خوانده شدن؟ نامه‌ای درست مثل بقیه نامه‌ها که هرکدام‌شان یک نشانه‌اند از ارادت هزاران هزار آدمی که دلشان قرص است حتما کسی حرف‌هایشان را خواهد خواند و دردل‌هایشان را خواهد شنید.

قصه یک اتصال ناگسستنی

نامه‌ها، اینجا نشانه امیدند، نشانه‌ای از یک آرزو، یک اتصال قطع ناشدنی، یک رویای نزدیک، یک اعتقاد محکم. همین است که خیلی‌هایشان شده‌اند آرزو، مثل آرزوی بنیای هفت ساله که با دست خط کودکانه‌اش از امام رضا(ع) یک عروسک بزرگ خواسته و امیررضای ۱۱ ساله که دلش یک دوچرخه خواسته درست مثل دوچرخه دوستش فرزاد. مثل آرزوی مریم از تهران که از آقا شفای برادر بیمارش را خواسته، مثل آرزوی مرضیه و امیرمحمد که کارت عروسی‌شان را با تاریخ و آدرس انداخته‌اند در دل ضریح و لابد ته دلشان محکم بوده که یک مهمان ویژه، یک مهمان عزیز خواهند داشت در روز عروسی‌شان.

اینجا حقیقت ماجرا یک چیز است، اسم‌ها، تاریخ‌ها، عددها، حرف‌ها، دردل‌ها و گریه‌هایی که تن سفید نامه‌ها را سیاه کرده‌اند، هیچ‌وقت کهنه نمی‌شوند، هر چقدر هم که گذشته باشد از تاریخ نوشتن‌شان، آنها تازه‌اند و یک گواهند بر روزگاری که گاه چنان بر آدم‌ها سخت می‌گرفت که رو می‌آوردند به یک گنبد و ضریح طلایی تا سبک شوند. همین است که «مهرداد...» از پشت میله‌های زندان ... کرج، برای امام رضا نامه نوشته: «من توی زندانم، خودت که می‌دونی آقا من جرمی نکردم و به ناحق اینجام. یه کاری کن، کمک کن تا آزاد بشم...» معلوم نیست نامه مهرداد را چه کسی ۹۴۶ کیلومتر با خودش آورده تا برساند دست مخاطب نامه، نامه اما حالا رسیده و لابد دل مهرداد هم گوشه زندان خوش شده به این رسیدن.

نامه‌هایی که خوانده می‌شوند

علیرضا اسماعیل‌زاده، مدیرکل نذورات آستان قدس رضوی است، او اطلاعات خوبی از این نامه‌ها دارد، نامه‌هایی که وصلند به بخش نذورات و آن‌ طور که اسماعیل‌زاده به ما می‌گوید، هر بار با غبارروبی حرم و همزمان با جمع‌آوری سایر نذورات، آنها هم جمع‌آوری و منتقل می‌شوند به بخش سفره حضرت و بعد یکی‌یکی باز می‌شوند و متون‌شان با رعایت کامل حریم شخصی آدم‌ها خوانده و طبقه‌بندی می‌شود.

اسماعیل‌زاده در توضیح بیشتر می‌گوید: «تعداد نامه‌ها بسیار زیاد است و هیچ‌وقت شمرده نشده‌اند اما همه آنها بعد از خوانده‌شدن بر اساس موضوعات مورد درخواست دسته‌بندی و نگهداری می‌شوند؛ چراکه می‌توانند به مرجعی خوب برای محققانی تبدیل شوند که دنبال ریشه‌یابی مسائل و مشکلات جامعه در ادوار مختلف تاریخ هستند، برای مثال نشان‌دهنده این باشند که در یک دوره تاریخی مشکلات مردم بیشتر چه چیزی بوده، پزشکی بوده یا مالی؟ یا اگر مردم درخواست شفا داشته‌اند بیشتر برای چه بیماری‌هایی بوده و نشان شیوع کدام بیمای است.»

اسماعیل‌زاده اما بیشتر از همه دلش با نامه‌هایی است که دلنوشته‌اند و نشان ذوق و ارادت مردم به امام هشتم، شاید به خاطر همین است که می‌گوید: «مردم این ارادت را با زبان خودشان نوشته‌اند در هر شغل و جایگاهی که باشند. این بخش از نامه‌ها محتوای بسیار پرباری دارند و ما آنها را به اداره مکتوبات حرم می‌فرستیم که بخشی از خزانه حضرت است تا آنجا نگهداری شوند. بخشی از این نامه‌ها هم که بیشتر از طرف جوان‌هاست، مربوط به مسائل ازدواج و زندگی است، حتی خیلی‌ها کارت عروسی‌شان را داخل حرم می‌اندازند و امیدوارند زندگی‌شان با نگاه پرمهر امام رضا(ع) پر از معرفت و شناخت و برکت باشد. خیلی وقت‌ها همکاران ما تماس می‌گیرند و این پیوند ازدواج را به این جوان‌ها که امام رضا(ع) را شریک جشن و مهمانی‌شان کرده‌اند، تبریک می‌گویند.»

مدیر کل نذورات آستان قدس ادامه می‌دهد: «بخشی از نامه‌ها هم مربوط به کودکان است که آرزوهایشان را با درخواست‌هایی که دارند نوشته‌اند و ما اینها را در بخش دیگری بررسی می‌کنیم و تا جایی که مقدور باشد، مقدمات برآورده شدن این آرزوها را فراهم می‌کنیم. ما نامه‌هایی را داریم که درخواست شفا و درمان دارند؛ به‌خصوص از طرف افرادی که خودشان یا عضوی از خانواده‌شان بیماری لاعلاج دارد. قسمتی از نامه‌ها هم به گرفتاری‌های مالی افراد برمی‌گردد، خیلی‌ها جهیزیه می‌خواهند، خیلی‌ها پول کرایه خانه ندارند، خیلی‌ها بدهی دارند و ما اینها را هم بعد از دسته‌بندی به بنیاد کرامت آستان قدس ارجاع می‌دهیم که حوزه فعالیتش خدمات‌رسانی اجتماعی و کمک به محرومان است.»

لینک کوتاه: asriran.com/003EL2

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: اسماعیل زاده نامه هایی امام رضا ع سفید نامه مثل آرزوی نوشته اند درست مثل شده اند خیلی ها نامه ها آدم ها حرف ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۷۱۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خداداد: سرنوشت دست استقلال است

به گزارش ورزش سه، لیگ برتر ایران به حساس‌ترین روزهای خود رسیده و در فاصله 6هفته مانده به پایان این مسابقات، 2تیم استقلال و پرسپولیس رقابتی نزدیک برای رسیدن به‌عنوان قهرمانی دارند. خداداد عزیزی، بازیکن و مربی سابق تیم ملی تأکید می‌کند که هر دو تیم شانس برابری برای قهرمانی دارند و تیمی قهرمان خواهد شد که در این هفته‌های حساس گاف ندهد. عزیزی در گفت‌وگو با همشهری به سؤالات پاسخ می‌دهد.
   
رقابت میلی‌متری پرسپولیس و استقلال برای قهرمانی لیگ را چطور می‌بینید؟

تنها جذابیت لیگ ایران همین رقابت نزدیک 2تیم پرسپولیس و استقلال است. من غیر از این چیز خاصی در لیگ نمی‌بینم.

 یعنی کیفیت فنی لیگ ایران خوب نیست؟

آقای گل فعلی لیگ برتر چند گل زده است؟ اگر اشتباه نکنم 14گل. بازی‌های لیگ پر‌گل نیست و اگر هم تیمی برنده می‌شود با حداقل اختلاف است. خیلی از تیم‌ها زور بردن و حمله‌کردن را ندارند و پرسپولیس، استقلال و سپاهان تنها قطب‌های فوتبال هستند. تراکتور هم هر از ‌گاهی عرض‌اندام می‌کند ولی لیگ ما کیفیت فنی بالایی ندارد. تیم‌ها هم اکثرا دولتی هستند و در هزینه‌کردن مشکل دارند و فقط 3، 4تیم خصوصی در لیگ داریم. تیم‌های خصوصی هم به‌نوعی دولتی هستند یا همان «خصولتی». الان می‌گویند استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شده‌اند ولی این بخش‌ها هم دولتی هستند. آیا پتروشیمی خلیج‌فارس یا بانک‌ها دولتی نیستند؟ ما سال‌ها‌ست که با این کارها AFC را فریب می‌دهیم ولی امیدوارم بالاخره فوتبال ایران شرایط مطلوبی پیدا کند.

 شانس قهرمانی استقلال بیشتر است یا پرسپولیس؟

هر دو تیم شرایط خوبی دارند و نتیجه هم می‌گیرند. پیش‌بینی خیلی سخت است و باید دید کدام تیم در بازی‌های آینده کمترین اشتباه را خواهد داشت. در این 6بازی هر تیمی لغزش داشته باشد، کارش سخت خواهد شد.

شانس هر دو تیم را برابر می‌دانید؟

استقلال یک امتیاز بیشتر دارد و به‌نوعی دست بالا را دارد. همین یک امتیاز شانس آنها را کمی بیشتر می‌کند چون سرنوشت قهرمانی دست استقلال است ولی پرسپولیس هم تیم خوبی است و منتظر این است که استقلال امتیاز از دست بدهد.

برخی از سبک بازی استقلال انتقاد می‌کنند، نظر شما چیست؟

هیچ جای دنیا نمی‌بینید که این صحبت‌ها مطرح شود ولی بعضی‌ها به تلویزیون می‌‌آیند و از اصطلاحات خارجی استفاده می‌کنند که واقعا خنده‌دار است. وقتی تیمی نتیجه بگیرد حرفی باقی نمی‌ماند، استقلال هم نتیجه گرفته و این از هر چیزی مهم‌تر است.

از نظر شما شیوه بازی پرسپولیس بهتر است یا استقلال؟

پرسپولیس بهتر بازی می‌کند. آنها بعد از انتخاب اوسمار به‌عنوان سرمربی جدید، فوتبالی تهاجمی ‌به نمایش می‌گذارند.

چرا سپاهان از کورس قهرمانی جا ماند؟

نمی‌دانم چه باید بگویم. آنها امسال و پارسال تیم خوبی داشتند ولی نمی‌دانم چرا قهرمان نشدند.

دیگر خبرها

  • شرنگ شیرابه در کام خزر/ میلیون‌ها مسافر به شوق شنا از راه می‌رسند
  • خیال راحت رئال: هر دو ستاره به بایرن می‌رسند
  • آیا نانوذرات از طریق دستگاه گوارش به بافت مغز می‌رسند؟
  • خداداد: سرنوشت دست استقلال است
  • سرنوشت نامعلوم تعدادی از پیکر شهدا در سراسر منطقه غزه
  • وقتی ب ام و به سرنوشت پراید و آر دی دچار بوده! (عکس)
  • بازداشت مرزبان ایرانی توسط‌ طالبان | سرنوشت مرزبانان چه شد؟
  • سرنوشت تلخ زیبای ۲۷ساله، یک ایران را متاثر کرد
  • نقوی حسینی: طیف پایداری، شریان و مصاف برای ریاست مجلس، روی ذوالنور به جمع‌بندی می‌رسند
  • تفاهم‌نامه سرمایه‌گذاری خارجی ۸ میلیون دلاری در بندر امام امضا شد